آیینه میشوم که تماشایِتان کنم
کِی میشود بخواهی وُّ پیدایِتان کنم
تو آبرویِ من شدی وُّ من نَخواسته ...
با جُرمِ خود بَنا شده رُسوایتان کنم
من روسیاه وُ مُجرم وُ آلوده وُ بَدَم
شرمنده آمدم که تمنّایتان کنم
روزی هزار بار دلَت را شکستهام
حالا دلِ شکستهام اِهدایتان کنم
یابنَالحسن به خاطرِ من گریه میکُنی
باران شدم زیارتِ سیـمایِتان کنم
از روضههایِ فاطمه تا نهرِ علقمه
خواندم دعایِ ندبه تماشایتان کنم
شاعر : حسین ایمانی
- سه شنبه
- 7
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 13:48
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
حسین ایمانی
ارسال دیدگاه