می رسد بوی محرّم
من نمی دانم به تو نزدیکم آقا یا که دورم
چشم بر راهم به ظاهر درعمل سدِّ ظهورم
روز خود را می کنم آغاز با یاد تو امّـا....
در تمام روز اهل جرم و عصیانم ...شَرورم
آفتابِ پشت ابری و به من گرما رِساندی
چه زمانی که شدم ساکن چه دروقت عبورم
بیشتر مشهور بر شورآفرینم کاش قدری...
شورهای من شود آغشته با درک و شعورم
من کجا؟پرچم کجا؟این لطف زهراباشد و بس
وصله یِ ناجورم و مأجورم اینجا با تو جورم
می رسد بوی محرّم ... بی قرار کربلایی
پای این روضه نمی میرم چرا یارب صبورم
جدِّتان لب تشنه بود و دِشنه ای پشت سرش بود
دست و پا می زد ولی من...آه من ازماه دورم
شاعر : حسین ایمانی
- جمعه
- 24
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 7:3
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
حسین ایمانی
ارسال دیدگاه