گوشه ی خرابه و ، حالم خرابه
یتیمی تصورش برام عذابه
سهم من از نبودنت
زخم و کبودی تنه
موهامو بس که چنگ زدن
چنگی به دل نمی زنه
نیستی ، ببینی زیورم رو می کنن
تا کی ، به دخترت بخندن علنن؟
رفتی ، همه دارن سرم داد می زنن
بابا بی تو میمیرم اینجا
تو دلم یه دنیا غم یه کوه درده
غم تو ببین با دخترت چه کرده
فدای اون لبات بابا تنگ شده بود دلم برات
خیلی زدن منو ولی اومدم هرجا پابه پات
راستی چقد شدم مث مادرتو
حالا که من نگفتم از پیکرتو
بابا تو هم نگو چی شد معجر تو
بابا بی تو میمیرم اینجا
دخترت تو شهر شام شده آواره
دیدنم بایک لباس پاره پاره
دیدم که دخترای شام
منو بهم نشون میدن
به اشکای دختر تو
بلند بلند میخندیدن
بی تو کشیدم از غمت رنج وعذاب
راستی ببین رو دستمه جای طناب
مُردم تادیدمت توی بزم شراب
بابا بی تو میمیرم اینجا
دوباره منو بغل بگیر بابایی
طاقتم سراومده بگوکجایی
یتیمی و یه دنیا غم
غمی که قاتل منه
سرت به روی نیزه ها
دیدم مقابل منه
راستی!بدونه من کجا رفته بودی
دیدم به روی نیزه ها رفته بودی
طشت طلا بگو چرا رفته بودی
بابا بی تو میمیرم اینجا
- یکشنبه
- 26
- شهریور
- 1396
- ساعت
- 2:38
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه