زدم به سرعت از خیمه بیرون - دوباره عمه میشه پریشون
عمو چه غرقِ خون توی گودال - من و گرفته با دست لرزون
عمو حسین ۲
دورت شلوغه شمشیر میزنن
عمو حسین ۲
چشمای حرمله خیره شد به من
غرق خون شد سرم؛ دستم از تن جدا
تیر توی چشمم و؛ رو تنم جای پا
بابا بیا 4
〰〰〰〰〰〰
سرم شکسته قلبت هراسون - فدا سرت وجودم عموجون
تداعی میشه تابوت بابا - تنت شده پر از تیر پر از خون
جونم فدات ۲
تنها خودم سپر میشم برات
جونم فدات ۲
می باره سنگ و بد خورد رو چشات
وای از غربتت؛ خون تو شد مباح
گریه میکرد و گشت؛ دور تو ذوالجناح
مظلوم حسین 4
شاعر : یاسین زندی
- شنبه
- 1
- مهر
- 1396
- ساعت
- 8:29
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
یاسین زندی
ارسال دیدگاه