• پنج شنبه 1 آذر 03


حضرت رقیه(س)شهادت -( من پیام دین و درس مذهبم )

1474

بچه ها منم نشان اقتدار
روسر دخترها تاج افتخار

من پیام دین و درس مذهبم
یادگار فاطمه و زینبم

اونیکه با منه با حجب و حیاست
با حجابش بنده ی خوب خداست

خیابون از چشم نامحرم پره
حافظ گل، تو خیابون چادره

ای برای حضرت زهرا کنیز
دخترِ با حیا دختر عزیز

میخونی شعر حیا رو بیت بیت
با حجاب خود برای اهل بیت

میدونید من رو سر کیا بودم؟
زینت کیا بودم؟ کجا بودم ؟

باید این حرف من و با زر نوشت
من بودم رو سر گلهای بهشت

تار و پود من پر از خاطره هاس
یکی از خاطره هام از کربلاس

میخوام امروز براتون قصه بگم
قصه از یه دل پر غصه بگم

یه روزی بودم سر سه ساله ای
نازنین شبیه برگ لاله ای

هر زمانی که من و سرش میکرد
باباجونش یاد مادرش میکرد

ناز میشد مثل گلای اطلسی
اون رقیه بود که اون و میشناسی

یه روزی تنگ غروب کربلا
رو سرش بودم میون خیمه ها

که یه وقت آتیش زدن به خیمه ها
من دیدم میسوخت لباس بچه ها

گریه میکرد روی خارا می دوید
یکی اومد موهای اون و کشید...

بگذریم یه شبی از همین شبها
که خوابیده بود توی خرابه ها

نصف شب بهونۀ بابا گرفت
صدای گریَش همه جارو گرفت

زخماشو به باباجون نشون میداد
من دیدم چه جور رقیه جون می داد

عهد نامه حجاب :

به همین اشکای چشمامون قسم
وبه هق هق صداهامون قسم

وبه خاک پاک کربلا قسم
وبه این گریه و ناله ها قسم

به جون رقیه که دوسش دارم
نمیذارم بره چادر از سرم

میدونم گوهر تویِ صدف خوبه
میدونم حجاب خوبه شرف خوبه

قول می دم همیشه با حیا باشم
قول میدم تو مسیر خدا باشم

به جون رقیه که دوسش دارم
نمیذارم بره چادر از سرم

عهد میبندم از دلم با شور و شین
کمکم کن با نوای یا حسین

شاعر : محمود قاسمی

  • یکشنبه
  • 2
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 8:26
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران