شب پنجم که می رسد از راه
روضه را غرق آه باید خواند
از یتیم حسن که می گوییم
روضه ی قتلگاه باید خواند
روز آخر نیامده است اما
روضه رفته است داخل گودال
مثل مرغی که بال او کنده است
حسنی زاده می زند پر و بال
لحظۀ آخر است و این میدان
گرچه مردِ نَبَرد می خواهد
حسنی زاده ! کاش می ماندی
بعد از این ، خیمه مَرد می خواهد
حیف از آن دست، حیف از آن بازو
دست خود را به تیغ نسپاری
پیش زینب بمان که بعد عمو
علم و مشک را تو برداری
شاعر : محسن ناصحی
- دوشنبه
- 3
- مهر
- 1396
- ساعت
- 10:53
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محسن ناصحی
ارسال دیدگاه