نشسته رو دلم غمای دنیا
جلو چشام پا می کشی رو خاکا
شکسته پهلو و شکسته سینت
چقد قاسم شدی شبیه زهرا
تو جون می دی- روی خاکا
گلای پر پر رو سرت می ریزم
امانت برادرم
دوباره بی پسر شدم عزیزم
ای سرو ناز حرم عمو برات بمیره
کی دلش اومد آخه کاکلتو بگیره
گفتی به من برات محرم رازم
میخوامجای حسن که جون ببازم
اگه میخوان عمو شهید بشی تو
باید رد بشن اول از جنازم
فدای تو همه تنت زخمی از جای سم مرکباست
عزیز من چرا قدت اندازه ی علمدار خیمه هاست
چند تا پر از اکبرم جاموند میون صحرا
امانتی تو خودم میبرمت خیمه ها
شاعر : موسی علیمرادی
- پنج شنبه
- 6
- مهر
- 1396
- ساعت
- 9:30
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
موسی علیمرادی
ارسال دیدگاه