بند اول
یه مادری تو کربلا/داره تو دلش اضطراب
آرزوشه داماد کنه/روزی پسرش رو رباب
آرزوشه روزی بیاد/که ببینه داره عروس
ولی تمومه نقشه هاش/تو کربلا میشه برآب
ولی چیشد/بگم براتون
تا در بیاد/اشک از چشاتون
روضه بگم/کنم دعاتون
حرمله آخر/برید امونش
علی رو بی سر/دادن نشونش
تیر سه شعبه/گهواره خالی
شدش دلیله/قد کمونش
(علی لالایی_علی لالایی_علی لالایی_علی لالایی)
بند دوم
صدای هل من ناصره/بابارو تا اصغر شنید
راوی میگه دیدم یهو/از توی گهواره پرید
خودشو رسوند به بابا/بهونه ی آب و گرفت
مثل همیشه خندید و/ناز باباشو میکشید
ولی چیشد/بگم براتون
تا در بیاد/اشک از چشاتون
روضه بگم/کنم دعاتون
کینه ها داشتن/از اسم حیدر
براش مجهز/شدش یه لشکر
حرمله اومد/با عمر سعد
تیر سه شعبه/زدن به اصغر
(علی لالایی_علی لالایی_علی لالایی_علی لالایی)
بند سوم
عبا روی اصغر کشید/دیدن که حسین حیرونه
هی میره سمت دشمن و/داره لالایی میخونه
میگه چی بگم به رباب/که چی اومده سره علی
چجوری برم خیمه ها/منتظره مادره علی
ولی چیشد/بگم براتون
تا در بیاد/اشک از چشاتون
روضه بگم/کنم دعاتون
یه قبر کوچیک/به پشت خیمه
میکَنه ارباب/با قلبی بی تاب
علیشو تو قبر/میذاره ارباب
میریزه خاک و/به روی مهتاب
(علی لالایی_علی لالایی_علی لالایی_علی لالایی)
شاعر : امیرحسین سلطانی
- پنج شنبه
- 6
- مهر
- 1396
- ساعت
- 9:44
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
امیرحسین سلطانی
ارسال دیدگاه