آه ـ سرم رو بالا نمی گیرم
که سرشکسته ام حسین جان
به روم نیاوردی که آبو
روی تو بسته ام حسین جان
اسارتم رو، به روم نیاری
میاد به یاری تو آزاده سواری
تنم می لرزه، ولی می دونم
دستمو میگیری و تنهام نمی ذاری
آه، به من پناه بده حسین جان
آه ـ تو نوری و من ظلماتم
مرده منم تویی حیاتم
از این به بعد حرّ حسینم
تا دم جون دادن باهاتم
به غربت من، خوش اومدی حُر
تویی تو آزادهی دنیا و قیامت
بگیر دوباره، سرت رو بالا
تو مهمون خدا شدی سرت سلامت
آه، به من پناه بده حسین جان
آه ـ اومدم ای عزیز زهرا
با یارای تو همقسم شم
شرمنده م از بچه های تو
بذار مدافع حرم شم
شفاعتم کن، می خوام شهید شم
توبمو رد نکن نذار که نا امیدشم
می خوام بجنگم، کنار جونت
روسیاهم ولی بذار که روسفید شم
آه، به من پناه بده حسین جان
*************
- جمعه
- 7
- مهر
- 1396
- ساعت
- 5:16
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه