• دوشنبه 3 دی 03

 علی اکبر لطیفیان

اشعار وفات حضرت خدیجه(س)،(شد بی کفن بودن در این عالم نشان تو)

3037

شد بی کفن بودن در این عالم نشان تو

وقت سفر نام حسین ورد زبان تو


ای بی کفن صاحب کفن از آسمان گشتی

پوشیده شد در نور حق قد کمان تو

 


آمد کفنهایی که قد پنج تن باشد

شد اولینش مادر زهرا از آن تو


گوید حسین در عالم معنا که ای مادر

سهم من عریان و خونین نوش جان تو


جسم مرا در بوریایی جمع می سازند

این بی کفن بودن شد ارث خاندان تو


تو بانوی اسلامی و تاج سرم هستی

کوری چشم دشمنانت مادرم هستی



بیچاره دستی که در این شبها فقیرت نیست

یعنی دخیل دست های دستگیرت نیست


باید برای خانه تو زیر پایی شد

بیچاره بال جبریلی که حصیرت نیست


هرگز نمی خواهم ببینم آن شبی را که

در سفره ی افطار ما نان و پنیرت نیست


قربانی نامت شدن عین حیات ماست

مرده تر از مرده است هرکس که بمیرت نیست


تو منت دین خدا بر گردنم هستی

آری تو ام المومنینی و نظیرت نیست


تو بانوی اسلامی و تاج سرم هستی

کوری چشم دشمنانت مادرم هستی


ای همسر شایسته پیغمبر مکه

ای جده ی شهر مدینه مادر مکه


ای که برایت حاجیان احرام می بندند

قبر شریفت قبله گاه دیگر مکه


تو مادری ات نیز بوی نوکری می داد

می خواستی باشی کنیز دختر مکه


تو زینب پیغمبری و سالهای سال

سینه سپر کردی برای رهبر مکه


هرجا که پیغمبر به جنگ فتنه ها می رفت

تو یک تنه بودی برایش لشگر مکه


مکه مدینه نیست در آتش نمی افتی

کاری ندارد با تو دیوار و در مکه


تو بانوی اسلامی و تاج سرم هستی

کوری چشم دشمنانت مادرم هستی


علی اکبر لطیفیان

 

  • یکشنبه
  • 8
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 11:40
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران