واحد
مگه من مادر چند تا پسرم که کشتنت
تازه دندون در اوردی اصغرم که کشتنت
هنوزم بعضی شبا خواب میبینم شیر میخوری
هنوزم نمیشینه تو باورم که کشتنت
هی میگفتم با خودم عصای دستم اصغره
پیر شدم من و سر مزار جدش میبره
کاش میشد فقط یه بار موی تو رو شونه کنم
میمیرم اگه یه بار گونه هات و بو نکنم
علی لای لای پسرم
**********
مثه یه قران جیبی بودی تو دست بابات
رفتی و فقط میگفتم که خدا پشت و پنات
الهی هیچ کی تو اغوش باباش شهید نشه
الهی هیچ مادری اینقده نا امید نشه
اونا که به برق سکه های کوفه دل خوشیت
خودتون بچه ندارید مگه بچه می کشید
هر کی خواست بخونه از من توی روضه یا کتاب
اولش اه بکشه بعد بگه بی چاره رباب
حرمله غذای من یه عمره خون جگره
من نمیگذرم ازت خدا هم از تو نگذره
***********
- سه شنبه
- 11
- مهر
- 1396
- ساعت
- 4:13
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه