• پنج شنبه 30 فروردین 03


شعر مصائب اسارت کوفه -( سه روز پیکرشان روی خاک کرب و بلاست )

998

تن چاک چاک شاه
زمان دفن شهیدان و سیدالشهداست

سه روز پیکرشان روی خاک کرب و بلاست

بنی اسد متحیر شدند و در ماندند

میان اینهمه جسم بدون سر ماندند

 

سواری از طرف عرش بر زمین آمد

برای دفن پدر زین العابدین آمد

امام گفت که من وارث شهیدانم

نشانی همه را خوب خوب میدانم

روی تن شهدای سپاه افتادند

بنی اسد پی آقا به راه افتادند

به روی خاک تنی همچنان پیمبر بود

تن نواده زهرا علی اکبر بود

امام گفت که این تن امام زاده ماست

علی عزیزترین عضو خانواده ماست

یکی از این شهدا ردی آشنا دارد

میان هر دو کف دست خود حنا دارد

تن یتیم حسن روی خاک افتاده است

امام گفت که این قاسم است و داماد است

رسیده است به مقتل کنار عبدالله

و گریه کرد کنار مزار عبدالله

نشسته است کنار یتیم های حسن

امام سینه زنی میکند بجای حسن

امام آمد و بالای قتلگاه رسید

زمان دفن تن چاک چاک شاه رسید

`بنی اسد! پدرم در میان گودال است

تنش به زیر سم اسب رفته پامال است

هنوز داخل گودال نیزه و تیر است

چقدر روی تنش جای زخم شمشیر است

بنی اسد! پدرم تشنه کام جان میداد

چه سخت در وسط ازدحام جان میداد”

حسین را ته گودال گیر آوردند

برای دفن تن او حصیر آوردند

امام جسم پدر را درون قبر گذاشت

سر مزار دو رکعت نماز صبر گزاشت

امام رفت بیارد شهید آخر را

امام رفت بیارد علی اصغر را

گذاشت جسم علی را کنار جسم پدر

نوشت اسم علی را کنار اسم پدر

خلاصه داشت کنار شهیدها میمرد

تن تمامی اصحاب را به خاک سپرد

هنوز پیکر فرزند فاطمه مانده

تن برادر زینب در علقمه مانده

کنار جسم عمو مشک آب افتاده

به روی خاک امید رباب افتاده

ترک ترک شده الماس را تکان ندهید

بنی اسد تن عباس را تکان ندهید

در علقمه به عمویم هجوم آوردند

نگاه کن چه به روز عموم آوردند

آرش براری

  • شنبه
  • 15
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 4:5
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران