چه داغی بر جبین ذوالجناح است
چه زخمی همنشین ذوالجناح است
دوید از خیمه بیرون خواهر تو
نگاه او به زین ذوالجناح است
******
اگر چه سربریده از قفا بود
نگاهش همچنان بر خیمه ها بود
چه خونی می چکید از آسمان ها
سری خونین در آغوش خدا بود
******
طلوع ماه بر نی دیدنی بود
ستاره از دو چشمت چیدنی بود
در آن گودال پر خون ای برادر
گلوی زخمی ات بوسیدنی بود
شاعر : محمد مبشری
- شنبه
- 15
- مهر
- 1396
- ساعت
- 17:22
- نوشته شده توسط
- ایدافیض
- شاعر:
-
محمد مبشری
ارسال دیدگاه