هرچه غیر از عشق بوده پشت سر انداختیم
همچو مرغی ناله سر دادیم و پر انداختیم
سر سپرده بودهایم و دل سپرده خواستی
ما از اول پیش چشمانت سپر انداختیم
سجده بر محراب چشمت، چشمهایم را گرفت
بسکه بر قد رسایت چشم تر انداختیم
شور شیرین نگاهت دین و دل از من ربود
زین جهت هر دو جهان را از نظر انداختیم
بر قد و بالای تو سیر دو عالم کرده ایم
بعد از آن باغ جنان را در گذر انداختیم
تا که قاف و شین و عین از مکتبت آموختیم
عین و شین و قاف را زیر و زبر انداختیم
زندگیِ ما خلاصه میشود در کربلا
نای نی از نینوا در نیشکر انداختیم
عاشقانه بستهایم احرام در گرد حرم
در منای کوی تو جان را به سر انداختیم
شاعر : مرتضی محمودپور
- یکشنبه
- 16
- مهر
- 1396
- ساعت
- 6:28
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه