از گنه دم به دمم آتش طوفنده شدم
هم شدم از توبه خجل،هم زتو شرمنده شدم
صاحب من! خالق من! داور من! یاور من!
حیف تو را داشتم و غیر تو را بنده شدم
شعله ای از نار بُدم شاخه ای از خار بُدم
با نظر رحمت تو باغ گل از خنده شدم
قطره بُدم بحر شدم ذره بُدم مهر شدم
بلکه درخشنده تر از مِهر درخشنده شدم
وصل تو شد عزت من هجرتو شد ذلت من
با تو سرافراز ولی بی تو سرافکنده شدم
وای براین بندگی ام،مرگ براین زندگی ام
مرده یک عمرم و در خاک لحد زنده شدم
بار خدایا کرمی از یم اخلاص نمی
کز شرر عُجب و ریا آتش سوزنده شدم
سیل گنه برد مرا 3، بحر بلا خورد مرا
وای که من غرق در این بحر خروشنده شدم
خاک قدوم ولی ام ، میثم دار علی ام
با نفس شیر خدا زنده و پاینده شدم
فرمود موسی اگه یه بار منو صدا میزد، دستشو می گرفتم میاوردمش بیرون ،
آخه سفینه ی نجات بودن کار موسی نیست،
من وقتی کشتی نجات به دادم برسه میگم : حسین ... ای حسین ...
- یکشنبه
- 16
- مهر
- 1396
- ساعت
- 8:55
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
ارسال دیدگاه