ای برادر آبرویم را بخر
این دو طفلم را بهمراهت ببر
ای برادر پیشمرگ اکبرت
این دو کودک هدیهای از خواهرت
من به عشق روی تو آسودهام
من کفن پوش رهت بنمودهام
این دو بال جعفر طیارهاست
این ز نسل حیدر کرارهاست
راه رفتن را به این دو سد مکن
خواهش من را برادر رد مکن
بر غریبی تو آه زینب است
این دو کودک هم سپاه زینب است
بین برادر دیدهی گریان من
کن قبول درگهت طفلان من
درد بی درمان خود درمان کنم
پیش پایت هر دو را قربان کنم
تو امامی و ز من بر توسلام
عهد میبندم که مانم در خیام
در عزاشان بیقراری کی کنم
سوگواری، آه و زاری کی کنم
با سرشک دیده بنموده وضو
کرد اصرار و گرفت رخصت از او
هر دو را راهی راه عشق کرد
تا بلا گردان ماه عشق کرد
شاعر : مرتضی محمودپور
- یکشنبه
- 16
- مهر
- 1396
- ساعت
- 10:42
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه