از دل مپرس، چون دل زارم شکار توست
از جان مگو که تشنه لب ذوالفقار توست
مستان درگهت دم یاهو گرفته اند
من ماندم و دو چشم تری که خمار توست
باشد همیشه تو پدر خوب ها بمان
اما بدان که طفل بدت شرمسار توست
باید تو را قسم بدهم؟! جان فاطمه...
این آخرین تلاش گدای ندار توست
خیلی دلم پر است از این خلق بی وفا
خیلی دلم هواییِ شهر و دیار توست
***
اصلا نجف نرفته مرا زیر خاک کن
در زیر خاک هم دل من بی قرار توست
شاعر : محمد جواد شیرازی
- دوشنبه
- 17
- مهر
- 1396
- ساعت
- 4:41
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
محمد جواد شیرازی
ارسال دیدگاه