ماندم ، منو خیل اسیران
منو اشک یتیمان
منو شام غریبان
یابن الزهرا حسین جان
گشته، غرق خون هستیِ من
زینبت مانده است و
یک صحرا پر ز دشمن
یابن الزهرا حسین جان
یکسو افتاده اکبر تو
یکسو از تازیانه
می گرید دختر تو
یابن الزهرا حسین جان
- دوشنبه
- 17
- مهر
- 1396
- ساعت
- 5:17
- نوشته شده توسط
- ح.فیض
- شاعر:
-
حسین رئوفی
ارسال دیدگاه