• پنج شنبه 1 آذر 03

 مرتضی محمودپور

شعر مدافعان حرم شهید بی سر -( آب از سرم گذشت و عطش تا به سر رسید )

778

 

آب از سرم گذشت و عطش تا به سر رسید
در رزمگاه حادثه‌ها این خبر رسید

تنها در این میانه نشستم که ناگهان
بهر دفاع از برِ جانان سپر رسید

من بی سپر اگر متحیر ز خود شدم
با پای سر نشستم و خون برجگر رسید

لازم برای این سفرعشق شد جگر
آمد جگر به همره و گاه سفر رسید

باید برای عاشقیم باور آورم
دیدم در این زمانه بمن بال و پر رسید

پرواز کردم از سر شوق و به صد شعف
بی بال و پر شدم قدحی در سحر رسید

سّر سحر همیشه مداوای دردهاست
آمد طبیب و قصه هجران به سر رسید

 

شاعر : مرتضی محمودپور

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1396
  • ساعت
  • 8:3
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران