بند اول
طلوع نور، تجلی گر حرا شده است
شمیم عطر بهاری، چه با صفا شده است
بگوش میرسد اقراء،بخوان به نام خدا
که زین کلام تو، دردها دوا شده است
نسیم میوزد از کوه،فصل باران است
که غنچه خنده کنان،بر تو وا شده است
گل از طراوت باران، شکفته در صحرا
بهار آمده، چون موسم صبا شده است
شکوه دایرهی حُسن از جمال تو شد
ز یمن بعثت تو، آسمان به پا شده است
به عزت وشرف ای شاه سروری داری
خدا گواهست که حکم پیمبری داری
بند دوم
تو از ازل ز سرآغاز نور من شدهایی
تجلی همه آیات و شور من شدهایی
برای اینکه به عالم دوباره جلوه کنم
تمام خلق کلیم و توطور من شدهایی
رسول ما شده ایی انتخاب تو از ماست
میان عالم امکان سُرُورِ من شدهایی
به جلوه ایی،که همه کائنات منتظرند
به هر کجا که روی با حضور من شدهایی
تو نور اول و آخر ز خلقت مایی
تو در زمین و زمانه ظهور من شدهایی
ترا ز نور خودم آفریدهام احمد
سپس ز بین همه برگزیدهام احمد
شاعر : مرتضی محمودپور
- چهارشنبه
- 26
- مهر
- 1396
- ساعت
- 11:15
- نوشته شده توسط
- احسان نیکخواه
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه