شکسته باد دهانی که ازتو دم نزند
بریده باد زبانی که حرف غم نزند
شب زیارتی ات زار می شود حالم
اگر دوباره هوای حرم سرم نزند
مسلم است به هم میخورد همه کارش
کسی که دیگ غذای تو را به هم نزند
چه لذتی و عجب عشقی از کفش رفته
کسیکه بوسه ای بر تیغه ی علم نزند
تمام حاجتم این بود در شب احیاء
خدا بدون تو سال مرا رقم نزند
طبیعی است اگر مرده جان تازه گرفت
بیار قلب کسی را که در حرم نزند ...
قرار ماست مسیر نجف به کرببلا
اگر خدای نکرده اجل به هم نزند
شاعر : محمدحسن بیات لو
- پنج شنبه
- 27
- مهر
- 1396
- ساعت
- 16:9
- نوشته شده توسط
- سید محسن احمدزاده صفار
- شاعر:
-
محمد حسن بیات لو
ارسال دیدگاه