بابا حسین سلام
ای شهید تشنه کام بابا حسین سلام
باز آمدم ز شام بابا حسین سلام
شاهنشه قیام بابا حسین سلام
یادت کنم مدام بابا حسین سلام
******
ای شهید خفته در دشت بلا
آمدم بار دگر در کربلا
خیز و یک دم دختر زارت ببین
غصه را کن از دل زارش رها
من سکینه دختری غم پرورم
عشق دیدار تو دارم در سرم
زائر کویَت شدم در اربعین
تا بگیرم قبر پاکت در برم
بابا شکسته رفتم ؛ بشکسته تر رسیدم
با قلب خسته رفتم ؛ دل خسته تر رسیدم
با دست بسته رفتم ؛ پا بسته تر رسیدم
ای شهید تشنه کام بابا حسین سلام
******
ای پدر خونابه بارانم هنوز
غم نشین داغ یارانم هنوز
طی شده ، گر اربعینی در غمت
همدم اشک بهارانم هنوز
با جهانی عشق و شور و آرزو
آمدم تا با تو سازم گفت و گو
گو سخن با دختر غم پرورت
تا نماید زخمة جانم رفو
بابا شکسته رفتم ؛ بشکسته تر رسیدم
با قلب خسته رفتم ؛ دل خسته تر رسیدم
با دست بسته رفتم ؛ پا بسته تر رسیدم
ای شهید تشنه کام بابا حسین سلام
******
ای تمام عشق من بابای من
ماه زیبای همه شب های من
در فراقت آتش افتاده پدر
در درون سینة شیدای من
ای پدر ای تشنه کام بی گناه
مانده ام در حسرت یکدم نگاه
در تمام این چهل روز عزا
بر لبانم پینه بسته نقش آه
بابا شکسته رفتم ؛ بشکسته تر رسیدم
با قلب خسته رفتم ؛ دل خسته تر رسیدم
با دست بسته رفتم ؛ پا بسته تر رسیدم
ای شهید تشنه کام بابا حسین سلام
******
ای تن بی سر ببین حال مرا
در عزایت قامت دال مرا
در میان خاک و خون دیدم تو را
شد چهل روزت چهل سال مرا
شد سکینه با فغانی بی شمار
بر سر قبر پدر دل بی قرار
واژة تلخ سرود سروریست
قصة اشک گل و داغ نگار
بابا شکسته رفتم ؛ بشکسته تر رسیدم
با قلب خسته رفتم ؛ دل خسته تر رسیدم
با دست بسته رفتم ؛ پا بسته تر رسیدم
ای شهید تشنه کام بابا حسین سلام
******
شاعر : محمدرضا سروری
- یکشنبه
- 30
- مهر
- 1396
- ساعت
- 7:52
- نوشته شده توسط
- علی کفشگر فرزقی
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه