• پنج شنبه 1 آذر 03


کاروان اهل بیت(ع)در شام -( می‌زنی گر بر لب من خیزران، شادی مکن )

1715

بر لب و دندان من چوب جفا آهسته زن
چوب کین بر بوسه‌گاه مصطفی آهسته زن

می‌زنی گر بر لب من خیزران، شادی مکن
لرزه افکندی تو بر عرش خدا، آهسته زن

در میان طشت زر، بهر تماشا از جنان
آمده با چشم تر خیرالنسا، آهسته زن

پیش چشم کودکان مضطر و زار و یتیم
بر لب و دندان بابا، بی‌حیا، آهسته زن

بر لب قاری قرآن ای امیر فسق و جور
کعب نی یا که مزن اکنون و، یا آهسته زن

هر چه خواهی بر سرم آور تو در خلوت ولی
پیش زینب بر لبم چوب جفا آهسته زن

ظاهرا چوب جفا بر راس پر خونم زنی
باطنا خنجر به قلب مرتضی آهسته زن

گر به جرم گفتن حق بر دهانم می‌زنی
حق‌ستیزی بس کن ای خصم دغا آهسته زن

لشکرت بر پیکرم تیر از جفا بسیار زد
چوب کین اکنون تو بر راس جدا آهسته زن

گوش جان گر بسپرد هر عاشق آواره‌ای
تا ابد از شهر شام آید نوا آهسته زن

شاعر : سید محمد میر هاشمی

  • جمعه
  • 5
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 15:56
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران