علی دیگر ز غم های جهان راحت شدی راحت
گذر کردی از این دنیا وز آن راحت شدی راحت

تو بودی رهبر امت چرا خانه نشین اما
دگر از رهبری بر ناکسان راحت شدی راحت

تو تنها مانده بودی از فراق یار در دنیا
دگر از دوری یار جوان راحت شدی راحت

به دلها نور می دادی و شمع جمع بودی تو
تو از دلهای تاریک جهان راحت شدی راحت

خدای صبر، صبر ما به جای تو به تنگ آمد
ز نادانان و جهل بی امان راحت شدی راحت

چراغ خانه ات خاموش گشته ای شه خوبان
ز دنیا ای چراغ آسمان راحت شدی راحت

نگاهت بود هر لحظه به دیوار و در خانه
تو از میخ و در و دیوار آن راحت شدی راحت

اگر با ریسمان بستند دستانت چهل ظالم
ز بی مهری و ظلم بی کران راحت شدی راحت

رخ نیلی غم سیلی ره آوردی ز دنیا بود
هزاران بار از این ارمغان راحت شدی راحت

به سائلها تو نان دادی و بر مرگت دعا کردند             
ز دست حرف های سائلان راحت شدی راحت

نشد کس محرمی جز چاه در دنیا برای تو
تو از قهر زمین و آسمان راحت شدی راحت

نباشد بر دلت حسرت به قدر خردل از عالم
تو از مکر و فریب این جهان راحت شدی راحت

خداحافظ ابوالایتام عمری سر شد و آخر
دگر از طعنه و زخم زبان راحت شدی راحت

کنون که تیغ با حق قطع کرده گفت و گویت را
تو از هجران یار مهربان راحت شدی راحت

فلک از داغ تو دارد به دوشش بار سنگینی
به جای آن تو از بارگران راحت شدی راحت

شاعر : جواد کلهر