• جمعه 31 فروردین 03

 جواد کلهر

موسی بن جعفر(ع) -( آنکه در قَعر سُّجون طاقت او تاب شده )

647

آنکه در قَعر سُّجون طاقت او تاب شده
زیر زنجیر گران پیکر او آب شده

روزنی نیست که تشخیص دهد روز ز شب
آرزوی دل او دیدن مهتاب شده

این چه زندان بلایی ست خدایا که دگر
دیده موسی جعفر به درش قاب شده

طور موسی اگر از شعله فروزان گردید
شرمگین از سیهی گوهر شبتاب شده

شادمان است که در خلوت شبهای سیاه
کنج زندان بلا مسجد و محراب شده

ساق پا خرد شد و زخم فراوان به تنش
مقتل کوچک او گوشه سرداب شده

چارده سال گذشته ست که در زندان است
خون جگر قلب رضا و دل اصحاب شده

روزه داری که نشد باز بر او افطارش
تازیانه به سرش در عوض آب شده

لطف او شد سبب توبه زندانبانان
رحمت واسعه از جانب توّاب شده

غل و زنجیر به دستان و به گردن کُند است
او به دنیا چقدر صاحب اسباب شده

جسم او گشت روان بر روی یک تخته خُرد
چار تن زیر تنش حامل و دواب شده

جِسر بغداد شد از پیکر او گل باران
گلفروشی به روی مسند آن باب شده

بر ملا گشت عدو با دَم قَتلاً قَتلا
به سخن جسم وی و پیکر ارباب شده

دم آخر چقدر یاد لب عطشان بود
نیزه ها سمت تنش یکسره پرتاب شده

السلام ای بدن بی کفن خون خدا
خنجر از حنجره جد تو سیراب شده

چشم معصومه به ره چشم سکینه گریان
چشم شان چشمه جوشان پر از آب شده

 

شاعر : جواد کلهر

  • سه شنبه
  • 23
  • آبان
  • 1396
  • ساعت
  • 18:45
  • نوشته شده توسط
  • ح.فیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران