• دوشنبه 3 دی 03


متن شعر امام حسین (ع) -( شورشی پیش از قیامت در زمین بر پا شده )

1169

شورشی پیش از قیامت در زمین بر پا شده
زین وقایع کربلا چون محشری معنا شده

آدم و جنّ و ملک از این مصیبت در عزا
چیست در عالم مگر، این شورشِ عظمی شده

می رود در هاله ی غم فرش تا عرشِ خدا
سوگوارِ این مصیبت حضرتِ زهرا شده

کی شنیدی اینچنین بر حلق ها خنجر نهند
کی بدیدی دشت اینگونه ز خون دریا شده

کی تنی اینگونه خود را بر ستم مغلوب دید
کی زنی اینگونه بد را با درایت خوب دید

دشت بود و صحنه ی تصویرِ درد و یک حسین
خیمه بود و کودکان و اشک و آهِ زینبین

یک تنی نازک که جدش پرورید در عِزّ و ناز
یک سری شیدا و عاشق در دلش دنیای راز

کاش! می مردم و می مردم نمی گفتم چنین
نو نهالِ باغِ زهرا آن عزیز و نازنین

در میانِ قتلگه لب تشنه او را می کشند
اندر آن صحرای خون در سنگ و خارا می کشند

آه ! آندم با لبِ عطشان فتَد از روی زین
در میانِ خاک و خون این تن بغلتد بر زمین

حیف این تن که به نعلِ سمِّ اسبان می رود
هر طرف با خنجرِ ظالمِ به جولان می رود

حیف این حنجر به زیر تیغِ برّان می رود
حیف این سر با لبِ تشنه به پیکان می رود

حیف آن چشمانِ نازش اینچنین پُر خون شده
حیف روی ماهِ او با خونِ سر گلگون شده

کی* سزَد غسلش ز خون، کافورِ او باشد ز خاک
ریگِ سوزانِ زمین گردد کفن بر جسمِ پاک؟

چوبِ تابوتش روا نبوَد ز تیر و نیزه ها
کی روا بود آب پنهان باشد اندر کوزه ها

کی روا که خیمه را با کودکان آتش زنند
کی روا غارت به آن ناموس و اموالش زنند

این بدن چند روز و شب مانَد به زیرِ آفتاب
از فراق و داغِ او بر فرقِ خود کوبد رباب

از شرارِ تشنگی آتش بیوفتد بر دلش
تا ز خون گیرد حنا آن زلفِ ناز و کاکلش

کس نیامد در بلا حتّی کند یاریِ او
یا که تا درمان کند آن زخمه ی کاری او

کی توان دارد که زینب روی ماه و انورش
تا ببیند همچنان بر نیزه افتاده سرش

شاعر : هستی محرابی

  • پنج شنبه
  • 16
  • آذر
  • 1396
  • ساعت
  • 9:53
  • نوشته شده توسط
  • احسان نیکخواه

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران