(سبک قدیمی شیرازی)
ببین زهرا که من دل بیقرارم
کنار بسترت با حال زارم
شدم مضطر کنار بستر تو
دگر جز اشک غم چاره ندارم
مرو زهرا، زهرا، زهرا، زهرا مرو
مرو ای یار خوب بی قرینم
مشو راضی که هجرت را ببینم
شوم بعد تو من تنهای تنها
کشم از سینه آه آتشینم
مرو زهرا، زهرا، زهرا، زهرا مرو
نگاهی کن دم آخر بسویم
بزن جانا دمی خنده برویم
مرو ای جان حیدر گر روی تو
جواب کودکانت را چه گویم
مرو زهرا، زهرا، زهرا، زهرا مرو
- جمعه
- 6
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 13:51
- نوشته شده توسط
- اسماعیل تقوائی
- شاعر:
-
اسماعیل تقوایی
ارسال دیدگاه