• شنبه 1 اردیبهشت 03


شعر روضه حضرت معصومه(س) -(در راه که می آمدی خوشحال بودی )

750

تو نور بودی

در راه که می آمدی خوشحال بودی 

روی پر جبریل روی بال بودی 

مشتاق دیدار برادر بود چشمت 

یعنی گرفتار برادر بود چشمت 

 

آواز گل ها را به گوشت می کشیدی 

بار ولایت را به دوشت می کشیدی 

از سینه ات شوق تو را اما نینداخت 

این راه طولانی تو را از پا نینداخت 

شوق وصال از کندنِ جان نیست کمتر 

از زهر خوردن، درد هجران نیست کمتر 

گل بودی اما غنچه پژمردن ندیدی 

تو آمدی اما زمین خوردن ندیدی 

تو نور بودی روت را سایه نمی دید 

قدر تو را دیوار همسایه نمی دید 

گر چه برادر را ندیده جان سپردی 

از این آرزو را عاقبت در گور بردی 

گرچه نشد گیری برادر را بغل ، نه 

در بستر افتادی ولی از روی تل نه 

افتادی اما چادرت دور و برت بود 

شکر خدا که معجرت روی سرت بود 

تنگی ِ کوچه ها نشد راه عبورت 

غارت نشد خلخال زنها در حضورت 

در کوچه های نور پایت خسته شد ؟ نه 

با ریسمانها دست و پایت بسته شد ؟ نه 

  • شنبه
  • 7
  • بهمن
  • 1396
  • ساعت
  • 12:37
  • نوشته شده توسط
  • ایدافیض

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران