ای اذان گوی مدینه ای بلال
ای پیمبر سیرت و نیکو خصال
بعد از آنی که نبی کرد ارتحال
خسته ام ازاین همه درد و ملال
می شوم آماده از بهر وصال
گشته دیگر قامتم همچون هلال
می کنم با درد پهلویم جدال
بنگر احوال دلی آشفته حال
گو اذانی بهر این بشکسته بال
ای اذان گوی مدینه ای بلال
- شنبه
- 14
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 15:28
- نوشته شده توسط
- حسین نجفی
- شاعر:
-
حسین نجفی
ارسال دیدگاه