بنداول
ناله دارم آه دارم
یک لشکرو سپاه دارم
تو آسمان غریبی
ستاره و ماه دارم
ستارهها بچههام و
سپاه من فاطمه شد
شلوغ شد پشت در و
به لبهام این زمزمه شد
(وای من وای من وای من
میخ در و سینهی زهرای من)
بند دوم
کوچهها تنگ و باریکه
همسر من گیر افتاده
حسن داره داد میزنه
انگار که مادر جون داده
فاطمه افتاده زمین
دستش تو دست حسنه
برای فاطمه دیگه
خونه چو بیت الحزنه
(در وسط کوچه تورا میزدند
کاش به جای تو مرا میزدند)
بندسوم
فاطمه بی جرم و گناه
نفس به سختی میکشه
میان دیوار و دره
تنش میون آتیشه
زینب داره داد میزنه
حسین تموشا میکنه
کریم آل فاطمه
نگاه به بابا میکنه
(گوشه چشم ترا شد کبود
فاطمه جان مگر علی مرده بود)
بندچهارم
زآسمون خون میباره
گفته که تابوت بیارم
فضه به من گفته که من
زهرا رو تنها نزارم
سه ماهه که بیقراره
از غصه شبها بیداره
آب میده دستای حسین
غم حسینش رو داره
تشنه لب کرببلا یاحسین
ذبیح کشته از قفا یاحسین
شورفاطمی
مرتضی_محمودپور
- پنج شنبه
- 26
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 22:31
- نوشته شده توسط
- حاج مرتضی محمودپور
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه