فضه بیا ببین که تنم تیر می کشد
احساس می کنم بدنم تیر می کشد
از روز شوم واقعه ی سرد کوچه ها
هفتاد و چند شب بدنم تیر می کشد
یادت که هست ضربه در بر تنم نشست
حالا گمان کنم کمرم تیر می کشد
بیش از دو ماه هست که نیلی شدم ولی
هر شب تنم ، سرم ، جگرم تیر می کشد
احساس می کنم ز غلاف مغیره هست
اینکه چنین تمام سرم تیر می کشد
اصلاً دلیل این همه دردم مشخص است
با یاد کربلاست دلم تیر می کشد
---
گودال قتلگاه شلوغ است و یک نفر
بر روی حنجر پسرم تیر می کشد
- یکشنبه
- 29
- بهمن
- 1396
- ساعت
- 17:45
- نوشته شده توسط
- وحید ولوی
- شاعر:
-
وحید ولوی
ارسال دیدگاه