وفات مادر آب آور کربلا
بند اول
مادر ماه ای بلند اختر
پدر خاک را شدی همسر
ای بزرگ عشیره غیرت
فخر تو شد کنیزی کوثر
افتخارت همین بس است بانو
که ترا خوانده زینبین مادر
خانهی فاطمه ترا ماّمّن
خوانده ام البنین ترا حیدر
مادر آب مادر سقا
ای ادیب بزرگ آب آور
روح احساس و مادر یاسی
تو بنام حسین حساسی
بند دوم
سر و جانم فدای عباست
همه شاهان گدای عباست
سر نهاده به خاک پای حسین
سر ما خاک پای عباست
حرم الله شد دل عالم
دل ما گشته جای عباست
هم علمدار وهم علمگیر است
همه مات وفای عباست
بسکه مشکل گشاست در عالم
همه زیر لوای عباست
من به عشقش اگر به تاب وتبم
کاشف الکرب ذکر روز و شبم
بند سوم
پا به پایت مدینه گریه کند
از نوایت مدینه گریه کند
این همه ضجه این همه ناله
از صدایت مدینه گریه کند
از چه رو خاک غم به سر ریزی
در هوایت مدینه گریه کند
گفته ایی گریهام برای حسین
پس برایت مدینه گریه کند
نفست بند آمده بانو
تا بجایت مدینه گریه کند
تو بزرگ عشیره ایی بانو
میزنم من مقابلت زانو
بند چهارم
بیت الاحزان دوباره بر پاشد
گریه هایت برای سقا شد
شده تکرار غربت حیدر
ناله هایت شبیه زهرا شد
چقدر گریه میکنی بانو
همهی شهر بی شکیبا شد
شب شده از بقیع بیا بیرون
زاشک تو شهر همچو دریا شد
ضجه کمتر بزن دلم خون است
عقده هایم ز گریه ات وا شد
بی پسر گشته ایی تو ام بنین
مانده دست و علم به روی زمین
بند پنجم
شام هجران دگر بسر آمد
بهر مادر ببین پسر آمد
گشته مهتابی آسمان دلت
در دل آسمانیت قمر آمد
پر و بالت اگر شکسته شده
غم مخور چونکه بال پر آمد
فاطمه آمده بدیدارت
نخل امید پر ثمر آمد
سربلندی به پیش پیغمبر
تشنه سقای خونجگر آمد
ای تو ام البنین خدا حافظ
ای شکسته جبین خداحافظ
- شنبه
- 5
- اسفند
- 1396
- ساعت
- 21:7
- نوشته شده توسط
- حاج مرتضی محمودپور
- شاعر:
-
مرتضی محمودپور
ارسال دیدگاه