یا زینب تو که بانوی عالمینی(۲)
یا زینب خواهر اربابم حسینی(۲)
* * *
تنگ غروب و این دلم عقدهي خود وا ميكنه
آروم آروم گريه برا زينب کبرا ميكنه
دل اومده تو شبِ غم کنار زینب بمونه
تو نيمهي ماه رجب برای زینب بخونه
* * *
ميون هر اشك و دعاش هزار تا آهِ لرزونه
شب شهادت بی بی شده دلم عزاخونه
كاشكي ميشد تو اين غروب از غصه بر لب ميشدم
كنج ضريح با صفاش زائرِ زينب ميشدم
* * *
شنيدهام كه اين خانم تو عمرِ خود شرر ديده
تو مدينه مادرش و خسته به پشت در ديده
به شهر كوفه پدر و كشتهي زخم سر ديده
ميون طشت پر ز خون پارههاي جگر ديده
* * *
بزرگ ترين ماتم و اون به دشت كربلا ديده
ميون قتلگه يه روز يه جسمِ سر جدا ديده
نگفتهها زياده از اين زينبِ قد خميده
فقط حسينش ميدونه كه خواهرش چي كشيده
- دوشنبه
- 13
- فروردین
- 1397
- ساعت
- 17:56
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه