• دوشنبه 3 دی 03


شعری برای حرم امام رضا (ع) -(در این حرم چشمی که شد تر را نمی بندند)

515
1

در این حرم چشمی که شد تر را نمی بندند
این چتر باران مکرر را نمی بندند
از اشک با ارزش تر اینجا نیست باور کن
از چشم چون افتاده این زر را نمی بندند
هر جای صحن او شرابت می رسد زائر
انبوه مستان را ساغر را نمی بندند
تا نام تک تک را در این میخانه ننویسند
بشین دلت آسوده دفتر  را نمی بندند
بسیار نابینا شفا داده ست این ایوان
بر خوان سلطان چشم نوکر را نمی بندند
عاشق که باشی می روی و باز می گردی
گر جلد شد بال کبوتر را نمی بندند
ای دل قیامت مانع از آغوش گرمش نیست
حتی پس از محشر هم این در را نمی بندند
مهدی مردانی

  • جمعه
  • 24
  • فروردین
  • 1397
  • ساعت
  • 12:51
  • نوشته شده توسط
  • سید محسن احمدزاده صفار

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران