• سه شنبه 4 دی 03


اشعار شهادت حضرت مسلم(ع)،(كوچه كوچه مي روم شايد كسي پيدا كنم)

1375
1

كوچه كوچه مي روم  شايد كسي پيدا كنم

اي دريغ از خانه اي تا لحظه اي مأوا كنم

 

كوچه گردي من از شهر مدينه باب شد

دست بسته اقتدا بر حضرت مولا كنم

 

 

گوئيا يك مرد از نامه نويسان نيست نيست

با كه يا رب  شكوه از اين بي وفايي ها كنم

 

ميزنم بر قلب لشكر از يسار و از يمين

يا علي مي گويم وبا رزم خود غوغا كنم

 

قطع سازم ريشه ي هرچه علي نشناس را

من حسيني مذهبم از خصم كي  پروا كنم

 

سنگها مهمان شناس و دسته ني ها شعله ور

در هجوم زخم ها ياد گل زهرا كنم

 

باغها را هر چه گشتم تير بود و نيزه بود

آب هم در كار نيست افطار خود را وا كنم

 

بر لب و دندان شكستن نيز راضي نيستند

ياد اطفال عزيزت صبح و شام آوا كنم

 

از همان جايي كه هستي جان زينب بازگرد

دلبرا رويي ندارم تا كه سر بالا كنم

 

رحم كن بر دختر شيرين زبانت يا حسين

عقده ها دارد دلم بايد تو را افشا كنم

 

كاش بودم شام و كوفه تا كه هنگام ورود

جسم خود را فرش راه زينب كبری كنم

 

تير كوفي چشم سقا را نشانه رفته است

خون بگريم خويش را همرنگ با سقا كنم

 

احسان محسني فر

 

  • چهارشنبه
  • 25
  • مرداد
  • 1391
  • ساعت
  • 12:36
  • نوشته شده توسط
  • علی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران