ای اخمِ تو جهنم ، لبخندِ تو بهشتم
عشقِ تورا خداوند آمیخت با سرشتم
خورده گره نگاهَت با کل سرنوشتم
مست از خُم تو بودم این بیت را نوشتم
حتیٰ اگر علی را از بُعدِ دین نبینی
مانند اوگُلی نیست در هیچ سرزمینی
آه ای دمَت مسیحا من خُشکی کویرم
صدبار زنده ام کن تا پای تو بمیرم
عمریست مستِ مستم ، مست از خُمِ غدیرم
حالا منم غلامت حالا تویی امیرم
پیش از ازل تویی تو ، بعد از ابَد تویی تو
اول کسی که در عرش ، میخانه زد تویی تو
اسلامِ بی تو یعنی : شهری که رویِ آب است
با فکرِ ابن ملجم ، قتل ِ علی ثواب است
در مذهبِ خوارج ، کشتار ، دین ناب است
لعنت به مذهبی که از بیخ وبن خراب است
نه عاشقِ علی نیست بی شک مرید غیر است
آن خشکه مذهبی که چون طلحه و زبیر است
یک عده از همه دین فکر زیان و سودند
آنان که راه دین را با زور میگوشودند
از دختر یهودی خلخال می ربودند
ای کاش در مروّت یک ذره چون تو بودند
لبخندِ تو تمامِ فرهنگِ پهلوانیست
اسلامِ حیدرانه اسلامِ مهربانیست
پاشید دشمنِ تو آب دهان به رویَت
اما تو خم نکردی ابرو از این خصومت
بَه بَه به این مرام و بَه بَه به این مروت
حتی زره نبردی از دشمنَت غنیمت
بی آبرو نکردی عَمروبن عَبدود را
درسِ گذشت دادی مردان نابلد را
جانم علی سکوتم , جانم علی کلامم
جانم علی شروعم , جانم علی تمامم
جانم علی قعودم , جانم علی قیامم
جانم علی امیرم , جانم علی امامم
بگذارامشبی را بی پرده مَست باشم
بعداز خداپرستی حیدر پرست باشم
ای عطرهای دنیا یک تارِ گیسووانت
شیرانِ هر قلمرو در چنگ آهووانت
خیبر دخیل بسته بَر دورِ بازووانت
روزی که غرقِ خون شد محرابِ ابرووانت
گفتند مردم شهر او فتنه ساز بوده
آخر مگر علی هم اهل نماز بوده؟
تنها رفیقت عمری ،بعد از خدا خدا بود
در خانه ی یتیمان نفرین به تو دعا بود
پاداش نان و خرما ، دشمنام و ناسزا بود
کوفه چه دیر فهمید رسمِ علی چه ها بود
از علم و دانش تو ،از فهم تو نگفتیم
از جنگ تو نوشتیم ،از رحم تو نگفتیم
در هیچ دوره عشاق دور از خطر نبودند
دلداده گان حیدر افراط گر نبودند
دنبال هر امیرِ نامعتبر نبودند
غیر از علی مریدِ شخصی دگر نبودند
حالا جهان اسلام باید که خون ببارد
وقتی سه چارم آن بوی علی ندارد
گفتم علی و باید مثل تو مَرد باشم
در هر سکوت سردم گرم نبرد باشم
در پشت خنده هایم یک کوه درد باشم
غرق غمِ یتیمان یک کوچه گرد باشم
یکروزدلبری از نسل شما میاید
بوی تو باردیگر از کوچه ها میاید...!
- دوشنبه
- 11
- تیر
- 1397
- ساعت
- 21:24
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
محسن کاویانی
ارسال دیدگاه