زایری در حرم تو چه هیاهو دارد.
انتظار از کرم ضامن آهو دارد.
بس که زیباست حریمت دل ما برده ز خود.
چقدر دست کریمت دل ما برده ز خود.
هاتف از دور سلامی بدهد دل برود!
بوی عشق تو عجب تا سر منزل برود.
گره از پنجره ای بهر شفا بگشایی.
وقت نقاره دل غمزده را بگشایی.
دل عجب در حرمت حال و هوایی دارد.
پای آن پنجره تا قصد گدایی دارد.
زایرت آمده تا صحن تو جارو بکند.
غصه ها را،غم دل را،همه را روو بکند.
یا رضا مشهد تو منزل و ماوای من است.
شب جمعه حرم و صحن تو دنیای من است.
آمدم، آمدم ای شاه ز دور آمده ام.
بی کسم غمزده بی سنگ صبور آمده ام.
تو عجب گنبد زیبا و حریمی داری!
تو رووفی بخدا دست کریمی داری.
یارضا در حرمت نور خدا میبینم. خاطرات حرم کرببلا میبینم.
من از این پنجره شعری ز دلم میخانم.
تاجوابم ندهی در حرمت میمانم...
و عجب پنجره فولاد صفایی دارد.
بوی سیب حرم کرببلایی دارد.
و حرم از کرم دست شما میگیرم.
من از این صحن و سرا کرببلا میگیرم.
حاجتم را ز دو دستان رضا میگیرم.
و برات حرم خون خدا میگیرم.
آمدم، آمدم ای شاه پناهم بدهی.
یارضا خط امانی ز گناهم بدهی.
جان زهرا دل این غمزده خاموش مکن.
زایر بیکس خود را تو فراموش مکن...
#محمد_شهادتی
- چهارشنبه
- 3
- مرداد
- 1397
- ساعت
- 11:14
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه