روز عرفه آمد و دل غرق ثنا شد
روز خجل از معصیت و روز دعا شد
بار گنه و معصیت آورده گنهکار
روز کرم و رحمت بی حد خدا شد
بازآمده ام توبه کنم من ز گناهم
گویم دلم از جرم و خطا باز جدا شد
با دست تهی آمده ام توشه بگیرم
هنگام گره وا شدن از کار گدا شد
روز عرفه آمد و این مرغ دل من
پرواز کنان رو به سوی کرب و بلا شد
با ذکر حسین آمده ام توبه کنم من
نامش ببرم این دل سنگم چو طلا شد
ذکر فرج امروز دعای همگان است
عالم همه دل تنگ گل آل عبا شد
وحید زحمت کش شهری
- سه شنبه
- 30
- مرداد
- 1397
- ساعت
- 0:59
- نوشته شده توسط
- وحید زحمت کش شهری
- شاعر:
-
وحید زحمتکش شهری
ارسال دیدگاه