پاشو کمک کن زینب و افتاده از پا
نمی زاره برگردم این بارون اشکا
حالم برادر درهمه اگه بمیرم باز کمه
تنهایی بین قتلگاه دورم پر از نامحرمه
از ترس این نامحرما توی دلم داد می زنم
باور نمی کنی دارم جون می کنم
تنهای تنهاس ناموس حیدر
برس به دادم مردم برادر
سالار زینب
دارم می سوزم حاصلم آتیش گرفته
هم چادرم هم این دلم آتیش گرفته
دوباره غرق خواهشم می بوسمت آروم بشم
با اینکه دیدم تو رو باز ولی دارم درد می کشم
می شه برام گریه کنی با ناله هام گریه کنی
می شه برای غصه هام گریه کنی
تکیه کنم من به کی برادر
می خورم زمین شبیه مادر
سالار زینب
- یکشنبه
- 11
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 20:29
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
محسن طالبی پور
ارسال دیدگاه