غزل ویژه شهادت حضرت مسلم بن عقیل(ع)
با نام شهر كوفه جانم پر از شرر شد
نايبِ پورِ زهرا در كوفه خون جگر شد
مسلم به رسم دعوت رو سوي كوفه آورد
با جور مردمانش احوال او دگر شد
چون كوفه كس نديده مهمان ستیز و قاتل
مهمانِ شهر كوفه در كوچه در به در شد
مهمان حبيب حق است مهمان كشي روا نيست
اما غریب كوفه در كوفه جان به سر شد
نامردمان كوفه بسكه جفا نمودند
در خاك بي وفايي غرق به خون قمر شد
چون بيتِ طوعه گرديد خلوتگه نيازش
از ناله هاي مسلم چشمانِ طوعه تر شد
مسلم نماز خود را با آه و ناله می خواند
دامان سبزِ مسلم با گريه پُر گوهر شد
- سه شنبه
- 13
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 19:16
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه