بعد از اين كه جبرئيل خبر شهادت امام حسين را براي پيامبر اكرم صلوات الله عليه آورد حضرت به شدت گريست و وارد مسجد شد
وَ هُوَ مُتَغَيِّرُ اللَّوْنِ مُحَمَّرُ الْوَجْهِ، فَخَطَبَ خُطْبَةً اءُخْرى مُوجَزَةً وَ عَيْناهُ تَهْمَلانِ دُمُوعا ثُمَّ قالَ:
در حالتى كه رنگ مبارك آن حضرت متغيّر و روى نازنينش از شدّت غضب سرخ بود و خطبه مختصرى بخواند و در آن حال از چشمان آن حضرت اشك مى ريخت پس فرمود:
ايُّهَا النّاسُ إِنّى قَدْ خَلَّفْتُ فيكُمُ الثَّقَلَيْنِ: كِتابَ اللّهِ، وَعِتْرَتى وَ ارُومَتى وَ مِزاجَ مائى وِ ثَمَرَةُ فُؤ ادى وَمُهْجَتى لَنْ يَفْتَرِقا حَتّى يَرِدا عَلَيَّ الْحَوْضَ، وَقَدْ اءَبْغَضْتُمْ عِتْرَتى وَ ظَلَمْتُمُوهُمْ اءَلا وَ إِنّى اءَنْتَظِرُهُما، وَ إِنّى لا اءَسْأَلُكُمْ فى ذلِكَ إِلاّ ما اءَمَرَنى رَبّى اءَنْ اءَسْأَلُكُمُ الْمَوَدَّةَ فِى الْقُرْبى، فَانْظُرُوا اءَلاّ تَلْقَونى غَدا عَلَى الْحَوْضِ.
ايّها الناس! به درستى كه من در ميان شما دو چيز سنگين و بزرگ را واگذاردهام يكى كتاب خداست و ديگرى عترت من كه بنياد امر من و مايه امتزاج آب طينت من و ميوه دل و پاره جگر من اند. اين دو چيز از هم جدايى ندارند تا آنكه در كنار حوض كوثر بر من وارد شوند و به تحقيق كه دشمن داشتيد عترت مرا و برايشان ستم روا نموديد، آگاه باشيد كه من در روز قيامت انتظار اين دو امر بزرگ دارم تا آنكه به نزد من آيند و من پرسش نمى كنم درباره ايشان مگر آنچه را كه پروردگار من به من امر فرموده و آن آنست كه از شما بخواهم كه در حق ذَوى القُربى من، دوستى نماييد ؛ پس انديشه كنيد كه مبادا در فرداى قيامت بر كنار حوض كوثر نتوانيد كه مرا ديد.(١)
?جا داره عرض كنيم يا رسول الله جاي شما خالي بود تو كربلا
فَقالَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ - لَعَنَهُ اللّهُ - لِرَجُلٍ عَنْ يَمينِهِ:
إِنْزَلْ وَ يْحَكَ إِلَى الْحُسَيْنِ ع فَأَرِحَهُ.
پس عمربن سعد نحس لعين به خبيثى كه در طرف يمين او بود، گفت: واى بر تو! از مركب فرود آى و حسين را راحت كن راوى
فَبَدَرَ إِلَيْهِ سنان ابْنُ أَنَسٍ النَّخَعَى - لَعَنَهُ اللّهُ - فَضَرَبَهُ بِالسّيْفِ فى حَلْقِهِ الشَّريفِ وَ هُوَ يَقُولُ
گويد: سنان بن انس نخعى از اسب پياده شد و با شمشير به گلوي حسين زدو گفت :
وَ اللّهِ إِنّى لاَ جْتَزُّ رَأْسَكَ وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ ابْنُ رَسُولِ اللّهِ ص وَ خَيْرُ النّاسِ أَبا وَ أُمّا!!!
ثُمَّ اجْتَزَّ رَاْ سَهُ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
به خدا سوگند كه سر از بدنت جدا مى كنم و حال آنكه مى دانم تويى فرزند رسول الله صلى الله عليه واله و بهترين مردم از جهت پدر و مادر! پس آن شقى نا اميد از رحمت عام يزدانى سر مقدس آن بنده خاص حضرت سبحانى را از بدن شريف جدا نمود(٢)
يا حسين يا حسين يا حسين
لا حول ولا قوة الا باالله العلى العظيم
منابع
ترجمه و متن اللهوف صفحات ٣٨-٣٩
ترجمه و متن اللهوف صفحات ١٧٠-١٧١
#امام_حسين
- چهارشنبه
- 14
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 19:56
- نوشته شده توسط
- سجاد
ارسال دیدگاه