ای نثارت اشک پیوسته
تشنه لب بار سفر بسته
یا اخا آهسته آهسته
ای همه هست من مرو از دستِ من
ای حسینم، ای حسینم
ای قیامت قد و بالایت
ای به قامت چشم زهرایت
تاکند زینب تماشایت
ای همه هست من مرو از دستِ من
ای حسینم، ای حسینم
ای جمالت شمع محفل ها
ای به دنبالت همه دل ها
می روی در بین قاتل ها
ای همه هست من مرو از دستِ من
ای حسینم، ای حسینم
نیزه ها گریان بر احوالت
تیر دشمن ها پر و بالت
زینب و زهرا به دنبالت
ای همه هست من مرو از دستِ من
ای حسینم، ای حسینم
ای سرشکم وقف دیدارت
بین دشمن می شوم یارت
جای عباس علمدارت
ای همه هست من مرو از دستِ من
ای حسینم، ای حسینم
اصغرت در موج خون خواب است
دخترت در خیمه بی تاب است
تشنه ی یک جرعه ی آب است
ای همه هست من مرو از دستِ من
ای حسینم، ای حسینم
صبر کن دور سرت گردم
جانشین اکبرت گردم
در غریبی لشگرت گردم
ای همه هست من مرو از دستِ من
ای حسینم، ای حسینم
منبع:سایت مدایح
- چهارشنبه
- 1
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 13:52
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه