بریزم اشک پیوسته، حسین بار سفر بسته
برادر جان! برادر جان! برو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم
همه بودم، همه هستم، شتابان رفتی از دستم
من آخر خواهرت هستم، برو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم
توقف کن دراین صحرا، که جای مادرم زهرا
ببوسم حلق خشکت را، برو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم
فدای کام عطشانت فدای چشم گریانت
نگاهی کن به طفلانت، برو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم
تو با من یار و هم دردی، وداعی در حرم کردی
که دیگر بر نمی گردی، برو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم
دعا کن تا بمیرم من، عزا برتو نگیرم من
که بعد از تو اسیرم من، برو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم
تمام آرزوی من، نگاهی کن به سوی من
سپس از پیش روی من، برو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم
ببین حال دل زارم، مرو ای آخرین یارم
که من تنها تو را دارم، برو آهسته آهسته
حسین جانم حسین جانم
حسین جانم حسین جانم
منبع:سایت مدایح
- چهارشنبه
- 1
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 14:7
- نوشته شده توسط
- جواد
ارسال دیدگاه