• سه شنبه 15 آبان 03


#مرثيه_حضرت_زهرا_س حصار درد -(امید جان خسته ام، از بر من سفر مکن)

618
1

#مرثيه_حضرت_زهرا_س 


حصار درد

امید جان خسته ام، از بر من سفر مکن
بمان به پیش من مرو، مرا تو خونجگر مکن

بی تو غریب و بی کسم ، مرو مرو هم نفسم
آتش سینۀ مرا ، بیا و شعله ور مکن

میان سوز و ساز خود، به چشم نیمه باز خود
بیاد محسنت دگر ، نظر به سوی در مکن

ز دل که آه می کشی، مرا ز غصه می کُشی
نثار قلب و جان من، زآه خود شرر مکن

روح من و روان من، سوخت چو شمع جان من
برای غُربت  علی گریه تو از جگر مکن

صبر من و قرار من، دلبر و غمگسار من
به سوگ و هجر روی خود، مرا تو نوحه گر مکن

بین حصار درد و غم، ز سنگ هجران و الم
توای شکسته بال من، مرا شکسته پر مکن

تو گفته ای که یا علی ، مرا کفن نما ولی
نگفته ای که بر رُخ کبود من نظر مکن

غم دلت نهفته ای، شب وداع گفته ای
هیچ کسی را تو علی، ز تربتم خبر مکن

("وفایی)شکسته دل،که گشته ای زمن خجل
جز به عزای فاطمه، ز اشک دیده تر مکن

حاج سیدهاشم_وفایی

  • پنج شنبه
  • 15
  • شهریور
  • 1397
  • ساعت
  • 13:6
  • نوشته شده توسط
  • سجاد

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران