ماه مسیری
سری بر سر نیزه شده ماه مسیری
امان از دل زینب ، رود شام اسیری
دَود پای پیاده ، به دنبال صغیری
امان از دل زینب ، رود شام اسیری
******
امان از دل زینب فغان از دل زینب
که خون شد دل زینب عزا حاصل زینب
چه بی تاب و شکسته ، غم قافله دارد
دلش با سر بر نی ، کمی فاصله دارد
به راه غم و غربت ، روان است و پریشان
سپاه صف بیداد ، چقد حرمله دارد
گل باور زینب ، به سرنیزه نشسته
غم تلخ جدایی ، کمر را بشکسته
به آوای غریبی ، در این دشت شقاوت
رَود با دل خونین ، دو پا و تن خسته
سری بر سر نیزه شده ماه مسیری
امان از دل زینب ، رود شام اسیری
******
مسیر غم و اندوه ، نگاه کینه توزان
به سرنیزه نشسته ، قمرهای فروزان
خدایا چه بگوید ؟ به طفلان برادر
عطش رفته ز لبها ، ولی دل شده سوزان
به شلاق ستمگر ، گَل چهره کبود است
چه اشکی به رخ است و ، چه آهی به شهود است
نمانده به تن زار ، توانی که ببیند
به خاکستر خولی ، سری رو به صعود است
سری بر سر نیزه شده ماه مسیری
امان از دل زینب ، رود شام اسیری
******
امان از دل زینب فغان از دل زینب
که خون شد دل زینب عزا حاصل زینب
عجب دوره سختی ، که یا بیعت و شمشیر
چه ایام عذابی ، گل حنجره شد تیر
جدا از غم دل ها ، مسیر عطش و خون
غم عابد و زینب ، دو پاهای به زنجیر
دو چشمان رقیه ، چو باران بهاری
همه قوّت جانش ، به مژگان شده جاری
در این راه اسارت ، چه آمد به سر او
که بر مُردن و رفتن ، کند لحظه شماری
سری بر سر نیزه شده ماه مسیری
امان از دل زینب ، رود شام اسیری
******
گهی قاری قرآن ، گهی محو صغیران
کند پایة ظلمت ، به این واقعه ویران
بخوان سوره یاسین ، تسلای سکینه
شوی از سر نیزه ، مدد خواه اسیران
نِی و دیده زینب ، چه تصویر حزینی
یکی حال اسیری ، یکی نیزه نشینی
دل سروری از این ، بیان سوزد و نالد
که با چشمه خونین ، چه در آینه بینی
سری بر سر نیزه شده ماه مسیری
امان از دل زینب ، رود شام اسیری
******
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 13:50
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه