وای خدا رحم کند
وای خدا رحم کند ، یک نفر و یک سپاه
یک تن لب تشنه با ، یک سپه رو سیاه
آمده خون خدا ، یک تنه در رزمگاه
روبروی لشکری ، بی کس و بی تکیه گاه
******
بعد وداع با حرم ، آمده در کار و زار
سید و سالار دین ، حجت پروردگار
شاه عطش نور حق ، حضرت سلطان عشق
از علی و فاطمه ، روی زمین یادگار
مثل پدر حمله ور ، بر صف دون می شود
لشکر دشمن از این ، حمله نگون می شود
خصم جفاپیشه را ، روی زمین می زند
یک به یک کوفیان ، غرق به خون می شود
وای خدا رحم کند ، یک نفر و یک سپاه
******
یکتنه با یک سپاه ، گشته مقابل حسین
لرزه بیفکنده بر ، خیمه باطل حسین
ضربت شمشیر او ، از همه کوبنده تر
رعد شکافنده است ، بر صف جاهل حسین
رزم نفر با نفر ، زنده نماند کسی
روبروی او رجز ، نامه نخواند کسی
عبدودان در مصاف ، کشته شوند یک به یک
جرات جنگیدنش ، را نتواند کسی
وای خدا رحم کند ، یک نفر و یک سپاه
******
گرد شه تشنه لب ، حلقه زده لشکری
حمله ور از هر طرف ، گشته جنایتگری
تیر و کمان ، سنگ و چوب ، نیزه و شمشیر و نی
می رسد از هر طرف ، بر تن بی یاوری
مانده غریبانه در ، بین هزاران نفر
گر بکشد یا شود ، کشته بیابد ظفر
آه و فغان و امان ، از دل زینب که در
راه اسارت شود ، با سر او همسفر
وای خدا رحم کند ، یک نفر و یک سپاه
******
عاقبت آن تشنه از ، شدت زخم فزون
بی رمق افتاده در ، دجله گودال خون
خنجر برا به کف ، چکمه ظالم به پا
بین همه کوفیان ، آمده شمر زبون
از غم تنهایی و ، ماتم بی یاوری
شرح عزا در عزا ، غصه بی لشکری
آه دل زینب و ، اشک رخ فاطمه
نوحه غمناله شد ، روی لب سروری
وای خدا رحم کند ، یک نفر و یک سپاه
******
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 14:13
- نوشته شده توسط
- سجاد
- شاعر:
-
محمدرضا سروری
ارسال دیدگاه