سبک ۱ ـ ذکر / ثلاث سنتی ـ نظاره
یكدم كن نظاره ای
یا بنما اشاره ای
بنگر روی نیلی ام
سوزد از شراره ای
سر روی دامنم ـ وای از این غم
دلخون ترین منم ـ وای از این غم
گشته سیه تنم ـ وای از این غم
وای از این غم
بابای من حسین ـ بابا بابا(۳) بابا بابا
بابا پایم این چنین
بشكسته مرا ببین
شب از پشتِ ناقه ای
من افتاده ام زمین
کارم به کودکی ـ درد و غم شد
از ظلم شامیان ـ عمرم کم شد
من همچو مادرت ـ قدم خم شد
قدم خم شد
بابای من حسین ـ بابا بابا(۳) بابا بابا
در بازار شهر شام
آن شامی بی مرام
همچون کوفه بر سرم
آتش ریزد او ز بام
هم كوفیان بدند ـ ای وای ای وای
هم شامیان بدند ـ ای وای ای وای
ما را کتک زدند ـ ای وای ای وای
ای وای ای وای
بابای من حسین ـ بابا بابا(۳) بابا بابا
امشب آمد از سفر
شام غم شده سحر
بی من ای پدر مرو
من را با خودت ببر
عمه بیا ببین ـ مهمان آمد
قاری و حافظ ـ قرآن آمد
کنج خرابه ام ـ جانان آمد
جانان آمد
بابای من حسین ـ بابا بابا(2)
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 19:5
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه