سبک ۳ ـ ذکر / شور واحد ـ ابا المظلوم
یا ابا المظلوم ـ یا ابا المظلوم(4)
***
اومدی بابای مهربون من
اومدی مهمونِ پر ز خون من
با تو این خرابه غوغایی شده
دخترت ببین تماشایی شده
***
دخترت لباس خاكی پوشیده
به رخش یه رنگ نیلی كشیده
خونِ گوشم با موهام گشته عجین
شده مثلِ گوشواره بابا ببین
بابا جون دلم یه دنیا گله بود
زیور پاهای من آبله بود
***
هدیه ات باشه گُلهای رو تنم
سرِ تو بذار به روی دامنم
بیا تا از سفرا با هم بگیم
قدری از شام بلا با هم بگیم
یا كه قبل از این روزا با هم بگیم
از همون كرب و بلا با هم بگیم
***
چرا رفتی از كنارم به زودی
وقتی من هوش اومدم تو نبودی
با دلم زمزمه كردم كه بابام
واسه چی گفته می رم سفر می آم
مگه بی دختركش تنها می ره؟
آخه بی خداحافظی كجا می ره؟
- یکشنبه
- 18
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 19:17
- نوشته شده توسط
- حسن فطرس
- شاعر:
-
حسن ثابت جو
ارسال دیدگاه