خدایا این شام روز عزا یا غروب شب عید قربان است
زمینِ صحرای کرب وبلا صحنه صحنه زخون لاله باران است
ناله کن ای دل تا سحر امشب
آه و واویلا از دل زینب
بنال ای دخت رسول خدا ای حبیبه ی حق مادر قرآن
که از سنگ و تیغ و تیر و سنان پاره پاره شده پیکر قرآن
ناله کن ای دل تا سحر امشب
آه و واویلا از دل زینب
غبار صحرا شده کفن و آب غسل تنش اشک پیغمبر
کنار آن جسم غرقه به خون یک طرف پدر و یک طرف مادر
ناله کن ای دل تا سحر امشب
آه و واویلا از دل زینب
بگردید ای اهل بیت نبی این سیاهی شب دشت و صحرا را
بجویید از زیر بوته ی خار دسته های گل باغ زهرا را
ناله کن ای دل تا سحر امشب
آه و واویلا از دل زینب
رود خون از گوش دخترکی، گشته پاره مگرپرده ی گوشش
غم و درد و رنج بی پدری، اشک و دربه دری کرده بی هوشش
ناله کن ای دل تا سحر امشب
آه و واویلا از دل زینب
فلک امشب فکرسوزدل و محوتاب و تب زینب کبراست
مَلَک چشمش در حریم سحر بر نماز شب زینب کبراست
ناله کن ای دل تا سحر امشب
آه و واویلا از دل زینب
به موج خون درسیاهی شب، نازنین جسم اشجع الناس است
نگهبان کودکان حرم دخت پاک علی جای عباس است
ناله کن ای دل تا سحر امشب
آه و واویلا از دل زینب
شاعر: حاج مهدی خرازی
- پنج شنبه
- 2
- شهریور
- 1391
- ساعت
- 4:40
- نوشته شده توسط
- جواد
- شاعر:
-
حاج مهدی خرازی
ارسال دیدگاه