پیراهن سیامو
تن میکنم دوباره
چشمام شبیهِ مسلم
اشک ماتم می باره
مسلم از غربت تو
سر به دیوار میذاره
همه خوابن تو کوفه
مسلم امشب بیداره
برای سفیر تو
شب شبِ جدائیه
سیدی کوفه نیا
شهرِ بی وفائیه
بند دوم
مولا نیا به کوفه
کوفی مهمون نوازه
برای اکبرِ تو
داره نیزه میسازه
پیچیده بویِ عطرت
روی دارالإماره
مثل تو تشنه مسلم
داره جون می سپاره
مهمونو سنگ میزنن
از بالاے خونه ها
جای دست و سیلےشون
می مونه رو گونه ها
بند سوم
شبِ اولِ محرم
میونِ گریه کن هات
وعده ی مسلمِ تو
باشه با سینه زن هات
روضه میخونم برا
ناله های اصغرت
گریه میکنم واسه
گریه های دخترت..
- دوشنبه
- 19
- شهریور
- 1397
- ساعت
- 17:58
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علی محلاتی
ارسال دیدگاه